رخشنده

شمیم جان فزای کوی یارم —مرا اندر مشام جان برآمد

گمانم کربلا شد عمه نزدیک—که بوی مشک  ناب وعنبرآمد

راجع به سرمبارک اباعبدالله “علیه السلام"عمل طائفه شیعیان براین پایه است که سرمبارک به کربلا برگردانده شده است وبه بدن شریفشان پیوستند.اما اقوال دیگری هم نقل شده است،جمعی می گویند:یزید آن را نزدعمروبن سعدبن عاص عامل مدینه فرستاد،عمروگفت:کاش آن را برایم نمی فرستاد.او دستور داددربقیع دفن کردند،نیزگفتند:درخزانه ی یزید بودتا منصوربن جمهورآن (خزانه)را گشود سررادرسبد سرخی یافت که هنوز اثرخضاب سودا درآن بود،سررا در"باب الفرادیس"دمشق دفن کرده.گفتند:سلیمان بن عبدالملک آن را درخزانه ی یزید یافت(درحالیکه)پنج پارچه ی کفن دیبا برآن پوشانید با جمعی ازاصحاب خودبرآن نماز خواند،وبه خاک سپرد.

                                                                            منبع:ترجمه نفس المهموم،شیخ عباس قمی

السلام علیک یا اهل بیت النیوه

جواب یزید به علی ابن الحسین(ع)گفت:اما روی پدرت راهرگزنخواهی دید ومن ازقتل توگذشت کردم وزنان را به جز خودت کسی به مدینه نبرد.اما آن چه ازشما برده اند من چند برابربهای آن را می دهم،حضرت فرمود:ما چشمی به مال تونداریم،آن چه راازما بردند برای آن خواستم که دست ریس فاطمه دختر حضرت محمد(ص){بود}مقنعه وگلوبند وپیراهن {آن حضرت}درمیان آنها ست.یزید دستوردادآن ها رارد کردند.

دربعضی مقاتل است که چون خواستند برگردند،به دستوریزید برای آن ها کجاوه بستند وزیورنمودند وروکش های ابریشم برآن انداختند واموال فراوان درآن ریختند،به ام کلثوم گفت:این اموال را به عوض مصیبتی که به شما رسیده بردارد.ام کلثوم فرمود:ای یزید چقدربی شرم وسخت رویی!!!برادروخاندانم را می کشی وبه عوض آن ما ل می دهی؟به خدا هرگز چنین نشود……ادامه دارد

جفا ای چرخ با آل عبا کردی چرا کردی                        به ظلمی هریکی را مبتلا کردی چرا کردی

حسین را ازمدینه جانب کرببلا کردی                           شهید ش ازجفا با اقرباکردی چراکردی(نفس المهموم-شیخ عباس قمی)

شیخ مفید:یزید چون خواست آنها (اهل بیت)را آماده کند،علی بن الحسین (ع) رادرخلوت طلبید وگفت:خداپسرمرجانه رالعنت کند،به خدا اگرمن با پدرت طرف شده بودم،هرچه می خواست به او می دادم.به هروسیله می توانستم،جلوی مرگ(شهادت مظلومانه)اورا می گرفتم،ولی خداچنین مقدّر کرده بود.!!ازمدینه به من نامه بنویس ،هرچه خواهی برآورده است.پوشاک ایشان واهل بیت را تقدیم داشت و(نعمان بن بشیر)راهم به عنوان پیکی با آنها روان کرد وبه او(نعمان)سفارش کردشبها آنها رابه راه بردوخود پشت سرآنها دیده بان آنها باشدوچون منزل کنند با یاران خود اطراف آنها جاگیرد وپاسبان آنها باشند،ازآنها دورباشند که مزاحم وضوءو…..آنها نگردند.نعمان بن بشیردرضمن همسفران آنها بود وراه رابا آنها پیمود،رفق وآسایش آنها رافراهم کردتا به مدینه رسیدند.

در(ملهوف)آمده که یزید به علی ابن الحسین (ع)گفت:سه حاجتی که وعده انجام آن داده ام بیان کن،حضرت فرمود:اول روی آقا ومولاوپدرم را به من بنما یی تا ازآن توشه برگیرم.دوم آن که آن چه ازاموال واثاث مارا برده اندبه ما رد کنی.سوم آن که اگر می خواهی مرا بکشی،کسی را با این زنان بفرس تا به حرم جدّشان برگرداند……ادامه دارد

    شما ای مردم یثرب ازاین پس               دگردرخانه دریثرب نمانید

نبودید وندید تا چه کردند                        سزاواراست اشک خون فشانید

مدینه بعد ازاین ماندن ندارد                    شما آن چه که من دیدم ندیدید

حسین بن علی لب تشنه کشتند                یزید اورا به موج خون کشانید                        منبع:سیخ عباس قمی-ترجمه نفس المهموم

شیخ مفید:یزید چون خواست آنها (اهل بیت)را آماده کند،علی بن الحسین (ع) رادرخلوت طلبید وگفت:خداپسرمرجانه رالعنت کند،به خدا اگرمن با پدرت طرف شده بودم،هرچه می خواست به او می دادم.به هروسیله می توانستم،جلوی مرگ(شهادت مظلومانه)اورا می گرفتم،ولی خداچنین مقدّر کرده بود.!!ازمدینه به من نامه بنویس ،هرچه خواهی برآورده است.پوشاک ایشان واهل بیت را تقدیم داشت و(نعمان بن بشیر)راهم به عنوان پیکی با آنها روان کرد وبه او(نعمان)سفارش کردشبها آنها رابه راه بردوخود پشت سرآنها دیده بان آنها باشدوچون منزل کنند با یاران خود اطراف آنها جاگیرد وپاسبان آنها باشند،ازآنها دورباشند که مزاحم وضوءو…..آنها نگردند.نعمان بن بشیردرضمن همسفران آنها بود وراه رابا آنها پیمود،رفق وآسایش آنها رافراهم کردتا به مدینه رسیدند.

در(ملهوف)آمده که یزید به علی ابن الحسین (ع)گفت:سه حاجتی که وعده انجام آن داده ام بیان کن،حضرت فرمود:اول روی آقا ومولاوپدرم را به من بنما یی تا ازآن توشه برگیرم.دوم آن که آن چه ازاموال واثاث مارا برده اندبه ما رد کنی.سوم آن که اگر می خواهی مرا بکشی،کسی را با این زنان بفرس تا به حرم جدّشان برگرداند……ادامه دارد

    شما ای مردم یثرب ازاین پس               دگردرخانه دریثرب نمانید

نبودید وندید تا چه کردند                        سزاواراست اشک خون فشانید

مدینه بعد ازاین ماندن ندارد                    شما آن چه که من دیدم ندیدید

حسین بن علی لب تشنه کشتند                یزید اورا به موج خون کشانید                        منبع:سیخ عباس قمی-ترجمه نفس المهموم

بیان وروداهل بیت درمدینه وعزاداری حسینہ(علیه السلام)

چون یزید به دختران رسول خدا(ص)وذریّه ی طاهره اجازه داد،بر امام حسین نوحه گرایی کنندوماتم برپا کنند،به علی ابن الحسین (ع)وعده داد که سه حاجت ازایشان برآورد.گفته اند:تا هشت روزعزاداری کردند،روزهشتم یزیدآنها راخواست وپیشنهاد داد،که دردمشق بمانند،آنهانپذیرفتند.گفتند:مارابه محل جدمان (مدینه)روانه کن،یزید نعمان بن بشیریکی ازاصحاب رسول خدا (ص)راخواست وبه اودستوردادکه زنهای حرم راآماده ی سفرکن وهرچه می خواهند تهیه ببین وبا آنها مردی ازاهل شام که امین ودرستکار با شدگسیل کن.لشکروخدمتکاری هم با آنها بفرست،سپس جامعه وبخشش به آنها داد وارزاق ونان سفره برای آنها مقررکرد آیا اهل بیت قبول کردند؟!!!! .ادامه دارد.

کجا کشند خجالت بنی امیه زچیزی           حیا ئشان همه برباد رفته زحیزی

                                                                                                   منبع :ترجمه ی نفس المهموم شیخ عباس قمی( رحمة علیه)

ا